ضرر کردی نیومدی !

ساخت وبلاگ
بعد از نماز عشا و بعد از اینکه یه خورده تو سر و کله ی همدیگه زدیم ، حرکت کردیم

هر چی میرفتیم نمی رسیدیم با اینکه این مسیر و بارها و بارها طی کرده بودیم اما .....

بالاخره رسیدیم ، گردنمون و این ور و اون ور کردیم و خیالمون که از نبود ماشین راحت شد ، از خیابون رد شدیم

اون ور جاده که رسیدیم یه نگاهی به دور و ورمون انداختیم و دیدیم نصف همسفرامون نیومدن ، حالا هی من

زنگ بزن اون جواب نده ، شوخی کردم اون جواب داد : پس کجایین دیر شده ؟

همه که سوار مینی بوس شد ن راه افتادیم .

هر کی تو حال خودش بود ....

20 دقیقه بعد جلوی درب معراج پیاده شدیم

فضای قشنگ و جالبی داشت !

چشم مون افتاد به یه عالمه شکلاتی ...

خودشون میگفتن ( شهدا ) : شکلاتی برمی گردیم ( بالا و پایین کفن رو که میبندن مثل شکلات می شه )

برامون کلیپ گذاشتن ، صدای گریه ی ضعیفی از تو جمع شنیده شد

کم کم بیشتر شد ، بی ادبی نباشه تف تو ریا ، منم ......

روضه و سینه زنی و یاعلی

فرمانده خضری دستور عقب نشینیه نیرو ها رو صادر کرد ، تو کانال که میومدیم ، یه صدای آشنا به گوش

رسید : ای کاش در رکاب امامم شوم شهید .....

کسی بدش نیاد ، صدا صدای حاج رضا بود !!!!!

خوردیم به رودخونه ، نفرات زیاد بودن اما زودتر باید منطقه رو ترک میکردیم ، پریدیم تو قایق

وظیفه ی خطیر روندن قایق به سینا ع محول شد ، تازه داشتیم جوگیر می شدیم که فرمانده گفت :

بسه دیگه مینی بوس منتظره بیاید پایین

چند تا عکسم از داخل قایق گرفتیم اما گرفته نشده بود ،      حییییییییییف !!!

لحظات آخر داخل مینی بوس :

آخرش شهید می شیم       واویلا واویلا .......


  کجایند مردان بی ادعا ؟!!!!

 

 

گروه علی هاشمی...
ما را در سایت گروه علی هاشمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : سید رضا g-alihashemi بازدید : 208 تاريخ : چهارشنبه 23 اسفند 1391 ساعت: 15:03